10 فلیم برتر درباره مرگ (سری دوم)

۱. هرگز رهایم مکن (Never Let Me Go)

سال اکران: ۲۰۱۰
کارگردان: مارک رومنک
بازیگران: کری مولیگان، کیرا نایتلی، اندرو گارفیلد، سالی هاوکینز، شارلوت رمپلینگ
امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۷۱ از ۱۰۰
این تراژدی عاشقانهی پادآرمانشهری محصول بریتانیا، بر اساس رمانی از کازائو ایشیگورو، داستان تخیلی پیچیدهای را با محوریت یک مثلث عاشقانه، با چاشنی هوش مصنوعی و همزادسازی، دربارهی زندگی، عشق، مرگ و مواجههی انسان با طبیعت و هویت خودش و در نهایت، پذیرش مرگ روایت میکند. گفتن بیشتر از جزئیات فیلم از جذابیتهایش میکاهد.
خلاصهی قصه این است که کتی، تامی و روث سه کودک یتیم، در جهانی که به دلیلی طول عمرانسان را به بالای صد سال افزایش داده است، در مدرسهی شبانهروزی با یکدیگر آشنا و رابطهی دوستی بین آنها برقرار میشوند. زمانی که آنها بالغ میشوند، با وجود عشق عمیقی که میانشان است، باید با حقیقت تلخی که از کودکی انتظارشان را میکشیده است، روبهرو شوند.
۲. نوکتوراما (Nocturama)

سال اکران: ۲۰۱۶
کارگردان: برتران بونلو
بازیگران: فینگان اولدفیلد، لور ولنتیلی، مارتین پتیگیوت، حمزه مزیانی، منال عیسی، جمیل مک کراون، ایلیاس لو دوره، رابه نیت اوفلا، رابین گلدبرون
امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۲ از ۱۰۰
البته که بهترین فیلم آخرالزمانی نسل ما باید به جهنمی که خودمان ساختهایم، بپردازد. تریلر برتران بونلو دربارهی گروهی از جوانان رادیکال از نژادهای مختلف، از طبقهی مصرفکنندهای است که از زندگی در جامعهی مدرن خسته شده و برای معنا بخشیدن به زندگیاش، دست به یک سری حملات تروریستی در پاریس میزنند. فیلم بزرگی خودش را با صحنههای خوشساخت، تدوین سریع، لباسهای رنگارنگ را به حد اعلا میرساند، اما پس از آنکه تصویر وحشتناکش از پلیس دولتی، لذتگراییاش را زیر ذرهبین میگذارد، تا روزها، هفتهها، ماهها و حتی سالها تأثیر خود را بر جای میگذارد.
۳. مهر هفتم (The Seventh Seal)

سال اکران: ۱۹۵۷
کارگردان: اینگمار برگمان
بازیگران: ماکس فون سیدو، گونار بیورنستراند، نیلز پاپه، بنگت ایکروت، بیبی آندرسون، اینگا لاندگری، اوکه فریدل، اینیا ژیل، مُد هانسون
امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۳ از ۱۰۰
تقریباً تمام کارنامهی اینگمار برگمان میتواند در این فهرست جا بگیرد، و با اینکه به طور ویژه، فیلمهایی مثل «اشکها و نجواها» (Cries & Whispers)، «توتفرنگیهای وحشی» (Wild Strawberries) و «نور زمستانی» (Winter Light)، نگاهی بسیار موشکافانه به مقولهی مرگ و میرایی انسان دارند، ما فیلمی را ازمیان آثار این فیلمساز سوئدی بزرگ انتخاب کردهایم که به شکلی واضح و صریح به این مسئله میپردازد. فیلم، هوشمندانه، با نگاهی شاعرانه به مرگ، رنج وجودی انسان را که تنها به خاطر موهبت انسانیت به او اعطا شده است، میکاود.
بیدلیل نیست که این فیلم فانتزی تاریخی شناختهشدهترین فیلم برگمان است. فیلم در دوران اندوه و نومیدی ناشی طاعون سیاه یا مرگ سیاه (همهگیری طاعون، نخستین همهگیری بزرگ در اروپا و دومین آن در جهان، ویرانگرترین بیماری همهگیر تاریخ بود که در دورهی اوج خود میان سالهای ۱۳۴۷ تا ۱۳۵۳ میلادی اروپا را درنوردید.) قصهی یک شوالیهی قرون وسطایی را روایت میکند که با فرشتهی مرگ که آمده تا جان او را بگیرد، شطرنج بازی میکند.
۴. سولاریس (Solaris)

سال اکران: ۱۹۷۲
کارگردان: آندری تارکوفسکی
بازیگران: ناتالیا بوندارچوک، دوناتاس بانیونیس، یوری یاروت، ولادیسلاو دورژوسکی، نیکولای گرینکو، آناتولی سولونیشین، سوس سارگسیان
امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۲ از ۱۰۰
بین نسخهی باشکوه و کنبردهی محصول ۱۹۷۱ آندره تارکوفسکی، شاهکار تأملبرانگیز محصول ۲۰۰۲ استیون سودربرگ و رمان بینظیر محصول ۱۹۶۱ استانیسلاو لم، که هر دو فیلم بر اساس آن ساخته شده است، شاید بتوان گفت هیچ قصهای به این خوبی از شکنندگی میرایی انسان نگفته است.
مردی به نام کلوین در مأموریتی فضایی که چرخش به دور سیارهای به نام سولاریس است، با همسر مردهاش ملاقات میکند. آیا این تناسخ عشق گمشدهی اوست؟ موجودی فرازمینی؟ آیا افسون این مرد خودش را به شکلی ملموس نشان داده است؟ پاسخ هرچه باشد، قدرت این سفر انکارناپذیر است. سختترین بخش زندگی همین آگاهی از مرگ است. «سولاریس» در تمام نسخههایی که از آن ساخته شده است، چکیدهای از همین احساس است.
۵. جنوبی (The Southerner)

سال اکران: ۱۹۴۵
کارگردان: ژان رنوآر
بازیگران: زکری اسکات، بتی فیلد، جی. کارول نایش، بولا بوندی، استل تیلور، بلانش یورکا، نورمن لوید، نستور پایوا، پل هاروی، پرسی کیلبراید، ارل هاجینز
امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۳ از ۱۰۰
«جنوبی» یک قصهی همیشهبهار امریکایی است؛ درامی در ستایش زندگی و در نبرد با مرگ، بر اساس رمانی به نام «پاییز را در دستانت نگه دار» (Hold Autumn in Your Hand) نوشتهی جورج سشنز پری، داستان خانوادهای سرسخت را روایت میکند که به دنبال محکم کردن جای پای خود و راهاندازی مزرعهی پنبه در اوایل دههی چهل میلادی در سرزمینی احتمالاً موعود است.
این شاهکار ژان رنوآر قصهی خانوادهی فقیر تاکر را در مبارزه با توفانهای سخت، خشکی و همسایگان ظالم به زییایی به تصویر میکند. هر مشکل جدیدی که پیش میآید، به نظر برطرفناشدنی میآید. اما این خانواده هر بار تکههای شکستهی خود را جمع میکند و از جایش بلند میشود. با آمدن هر روز خودش را برای شروعی دوباره و هر آنچه ممکن است بر سر راهش قرار گیرد، آماده میکند.
۶. داستان استریت (The Straight Story)

سال اکران: ۱۹۹۹
کارگردان: دیوید لینچ
بازیگران: ریچارد فارنزورث، سیسی اسپیسک، هری دین استنتون
امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۵ از ۱۰۰
باز هم فیلمی دیگر در ستایش زندگی و جدال با مرگ، درام لطیف جادهای دیوید لینچ بر اساس داستان واقعی سفر سال ۱۹۹۴ شخصی به نام الوین استریت سوار بر ماشین چمنزنی از ایالت آیوا تا ویسکونسین ساخته شده است. الوین کهنهسرباز پا به سن گذاشتهی جنگ جهانی دوم است که با دختر معلول ذهنی مهربانش زندگی میکند.
وقتی پیرمرد میشنود برادرش که با او قطع رابطه کرده، سکته کرده است، تصمیم میگیرد به دیدارش برود، به این امید که پیش از مرگ او، با هم آشتی کنند. از آنجا که پاها و چشمهای الوین آسیبدیده و ناتوان است، نمیتواند گواهینامهی رانندگی بگیرد. بنابراین ماشین چمنزنی سی سالهای را که با حداکثر سرعت تنها میتواند هشت کیلومتر در ساعت راه برود، سفری ۳۹۰ کیلومتری را از آیوا به ویسکونیسن آغاز میکند.
صمیمیت در این فیلم لینچ، احتمالاً حتی بیش از کارهای دیگرش، به سختی به دست میآید. اینجا، دوربین در گذر از غرب میانه، یار آشنای خودش است. ریتم فیلم کند است، و کمابیش هر لحظه به خودش همجون خاطرهای کمرنگ مینگرد. میتوان گفت که اوج فیلم از پیش مشخص است، و شاید هم باشید، اما در نهایت قرار است به ما بگوید که صمیمیت ناب در این است بگذاری کسی در صلح از دنیا برود. لازم نیست کار خاصی انجام شود. حتی نیاز به حرف زدن هم نیست. فقط کافی است در کنارش باشی.
۷. طعم گیلاس (Taste of Cherry)

سال اکران: ۱۹۹۷
کارگردان: عباس کیارستمی
بازیگران: همایون ارشادی
امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۲ از ۱۰۰
باز هم فیلمی از کارگردانی که سینمایش از زوایای گوناگون به مرگ مینگرد. عباس کیارستمی در «فریم ۲۴»، پیامد بعد از فاجعه در «زندگی و دیگر هیچ» و انتظار مرگ در «باد ما را خواهد برد» تنهایی انسان را به تصویر میکشد. اما مهمترین و بزرگترین دستاورد او در پرداختن به مفهوم مرگ فیلم تحسینشدهی «طعم گیلاس» است.
فیلم داستان مردی را روایت میکند که میخواهد خودکشی کند اما به یک نفر نیاز دارد که بیاید و رویش خاک بریزد. او حاضر است در ازای این کار مبلغی پول به آن شخص بپردازد. او در این مسیر با اشخاص مختلفی حرف میزند که هر یک نگاهی به زندگی و مرگ داردند. فیلم تأملی شاعرانه و ظریف در روح و خاطرهی زندگیهای ماست.
آیا پایان فیلم که دیوار چهارم را میشکند، بر مرگ دلالت دارد یا تولد دوباره یا چیزی بهکل متفاوت؟ کیارستمی هنرمندی باهوشتر از اینهاست که به ما پاسخ آسان را بدهد؛ ترجیح میدهد سالها پس از آنکه خودش این زمین را ترک کرد، ما هنوز درگیر آن باشیم.
۸. خط باریک سرخ (The Thin Red Line)

سال اکران: ۱۹۹۸
کارگردان: ترنس مالیک
بازیگران: شان پن، جیمز کاویزل، نیک نولتی، الیاس کوتیاس، بن چاپلین، آدرین برودی، جان کیوساک، وودی هارلسون، جرد لتو، جان سی ریلی، جرج کلونی، جان تراولتا
امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۰ از ۱۰۰
هیچ فیلم جنگیای به اندازهی این شاهکار ترنس مالیک، که در بیشتر آثار نگاهی شاعرانه به مفهوم مرگ دارد، در تصرف مرگ نیست. البته بیشتر آثار ژانر جنگ به از دست رفتن زندگی انسان اشاره دارند، اما پیچیدگی فلسفی و ضرورت طبیعی مرگ هرگز در هیچ فیلمی به اندازهی «خط باریک سرخ» به درستی و تماماً واکاوی نشده است.
این فیلم با ستارگان بیشمارش که جایزهی خرس طلایی را برده، بر پایهی رمانی به همین نام به جنگ جهانی دوم میپردازد. اولین درگیری عظیم نظامی امریکا در جزیرهی گوادالکانال در اقیانوس آرام با ارتش ژاپن در حال انجام شدن است، برای پایان بخشیدن به این نبرد ارتش امریکا تصمیم میگیرد با تمام قوا و تجهیزات آخرین مقاومت ژاپنیها را در هم بشکند، چرا که این جزیره تأثیر زیادی بر پیشرفت ارتش امریکا دارد.
در این بین یک گروه از سربازان به اسم گروه چارلی به رهبری کلنل گوردون تال با شجاعت بسیاری مبارزه میکنند. این سربازان هر یک برای هدف خاصی میجنگند؛ بعضی برای کسب افتخار، بعضی برای دموکراسی و بعضی نیز تنها برای زنده ماندن. سربازان در گرفتن جان دیگری در نبرد با عذاب وجدان اخلاقی خود هستند، و مردان در حال مرگ در تلاشند هدف یا معنای مرگشان را بفهمند. در این فیلم، یک سرباز در مواجهه با یک ژاپنی مرده، بند مشترک انسانیت را پیدا میکند: میرایی. و همهی اینها در یک حقیقت تلخ بیان میشود؛ اینکه جنگ و مرگ در مخلوق خدا طبیعی است.
۹. جهان فردا (World of Tomorrow)

سال اکران: ۲۰۱۵، ۲۰۱۷
کارگردان: دان هرتزفلت
بازیگران: جولیا پات، سارا کوشمن
امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۱۰۰ از ۱۰۰
شاید پیش خودتان بگویید این انیمیشن کوتاه علمی تخیلی آوانگارد که در واقع در دو قسمت در سالهای ۲۰۱۵ و ۲۰۱۷ پخش شد، از آنجا که کوتاه است و انیمیشن جایی در این فهرست نداشته باشد، اما موضوعش به قدری جالب است که به سادگی نمیتوان از آن چشم پوشید. فیلم با قالب انیمیشنی سادهاش در آینده میگذرد؛ آیندهای که ثروتمندان میتوانند با ساختی کلونی بینقص از خودشان از مرگ بگریزند. در این کلون، آنها خودآگاه خود را بارگذاری میکنند، تنها با کمی عواقب عصبی جسمانی ویرانکننده.
دان هرتزفلت انیماتور با مهارتهای اعجابانگیزش به عنوان یک فیلسوف تراژیکمدی به ما نشان میدهد که چگونه فناوری تلاش میکند با هیولای مرگ چه در سطح فردی و چه جهانی بجنگد، و چگونه علم به میرایی هم انسان و هم ماشین را به یک اندازه تحریک میکند و شکنجه میدهد. به عبارتی، حتی راههایی که انسان برای فرار از مرگ و رسیدن به جاودانگی از طریق فناوری به آنها رسیده است هم یارای مقابله با واقعیت وجودی انسان را ندارد.
در مواجهه همزادهای این قصه، یکی از همزادها/کلونها که با سفر در زمان از آینده با همزادی در امروز، همزادی که به نسخهی طبیعی اولیه نزدیکتر است، ارتباط برقرار میکند. و تنها یک آرزو دارد که آن این است که خاطرهای از مادرش را از اولین نسخهی طبیعی متولدشدهی خودش به یاد بیاورد؛ که به آن بند اتصال ازلی دسترسی پیدا کند. یادآوری که شاید پیشرفت و فناوری یک زندگی دیگر به انسان بدهد اما شاید نتواند شادی بدهد.
۱۰. مرگ برازندهی اوست (Death Becomes Her)

سال اکران: ۱۹۹۲
کارگردان: رابرت زمکیس
بازیگران: مریل استریپ، بروس ویلیس، گلدی هان، ایزابلا روسلینی، کارول سوزی
امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۵۴ از ۱۰۰
آینه در کمدی سیاه فانتزی و هجوآمیز وحشی رابرت زمکیس دربارهی جنبهی منفی زندگی جاودانه، که آرزوی غایی انسان به نظر میآید، غیر قابل اجتناب است. آینهها در این مثلث رذل و چموش میان مریل استریپ اغواگر به لحاظ اخلاقی حریص، گلدی هان فم فتال کینهجو و بروس ویلس جراح پلاستیک مست و گیج که میان این دو گیر کرده است، تماشاگران مغرور خود را دست میاندازند.
فیلم داستان دو زن را روایت میکند که بر سر یک مرد دانشمند با هم رقابت میکنند. این دو اکسیر حیات را مینوشند که جوانی ابدی را وعده میدهد، اما عوارض جانبی ناخوشایندی دارد. «مرگ برازندهی اوست» یک نمایش سنتی اخلاقی نیست و دغدغهاش به جای آنکه بخواهد شخصیتهایش در آینه خودشان را نگاه کنند، بیشتر این است دیگران وجه فاسد درون آنها را ببینند.