10 فلیم برتر درباره مرگ (سری اول)

همه ما میمیریم. این یک حقیقت است؛ حقیقتی که خیلی زود از کودکی به آن پی میبریم، و همیشه و همهجا این آگاهی را با خود حمل میکنیم. با اینکه نسبت به آن محتاطیم اما وقوعش هم از اختیارمان خارج است. این آگاهی میتواند زندگی را به کام یکی تلخ کند یا موجب کشف زیبایی در آن شود. اما گاهی همین حق طبیعی وقتی به ناحق تحمیل میشود، برای آدمی رنجآورترین نوع مرگ است.
سینما تا به امروز مفهوم مرگ را از زوایای مختلف واکاوی کرده است. از آنجا که خود اتفاق مفهوم وجودی دارد، نمیتوان از وجهی جز وجه فلسفی به آن نگریست. سینما تنها این قابلیت را دارد که در ژانرهای مختلف به این مفهوم عمیق فلسفی بپردازد. عدهای مواجههی انسان با مرگ و مفهوم مرگ را زیر ذرهبین گذاشتهاند؛ عدهای زوال جسم را در فرایند زندگی به تصویر کشیدهاند. عدهای به جدال آن رفتهاند و عدهای آرامش را در آن یافتند. در فهرست پیشرو، بیست مورد از بهترین فیلمها دربارهی مرگ را انتخاب کردهایم. کدام فیلم مرگمحور در خاطر شما مانده است؟
۱. هوش مصنوعی (A.I. Artificial Intelligence)

سال اکران: ۲۰۰۱
کارگردان: استیون اسپیلبرگ
بازیگران: هالی جوئل آزمنت، جود لا، برندن گلیسون، ویلیام هرت، فرانسیس اوکانر، جاستینا ماچادو، آدام آلکسی-ماله
امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۷۵ از ۱۰۰
این فیلم دربارهی مرگ، و البته راهحل بشر مدرن برای غلبه بر مرگ، پروژهای بلندپروازانه بود که ابتدا قرار بود استنلی کوبریک فقید آن را بسازد، اما ایشان، اگرچه پروژهای فلسفی علمی/تخیلی همچون «۲۰۰۱: ادیسه فضایی» (۲۰۰۱: A Space Odyssey) را در کارنامهاش دارد، اما قصه را یا شاید وجه علمی تخیلی و قهرمان کودک بودن آن، به شکل نگاه فلسفی استیون اسپیلبرگ نزدیکتر دانستند و پیشنهاد کردند که پروژه به او سپرده شود. و چنین هم شد.
انسان هوش مصنوعی را برای تسهیل امور زندگی و راهحلی برای جاودانه ماندن انسان یا ردپایی از انسان پدید آورد. هواداران این پدیده، هوش مصنوعی را نتیجهی سیر طبیعی روند پیشرفت دستاوردهای بشر در عرصهی فناوری میدانند؛ یعنی انسان ناگزیر است این سرنوشت محتوم و برگشتناپذیر را بپذیرد، همچون خود مرگ.
اسپیلبرگ در این فیلم آخرالزمانی، بر اساس داستان کوتاهی از برایان آلدیس، دست روی بحثی که میان حامیان هوش مصنوعی و مخالفانش وجود دارد، گذاشته است. اینکه هوش مصنوعی با عاطفه بیگانه است، و حتی اگر نیازهای فوری و این دنیایی انسان را پاسخگو باشد، مسئلهی بنیادین هستی و نیستی را برای انسان حل نخواهد کرد، بلکه بحرانیتر هم خواهد کرد.
«هوش مصنوعی» اسپیلبرگ قهرمان کودک/ربات قصه را که قابلیت عشقورزی دارد، در آیندهی ویران زمین به میان انسانها میفرستد. او خیلی سریع بر اثر اتفاقاتی که در این خانه میافتد و طردشدن از سوی این خانواده، همچون «پینوکیو» به دنبال ریشه و هویت خود میرود؛ انسان بودن و تعلق داشتن چیست؟ بند اتصال انسان به زندگی کجاست؟ پرسشی ابدی که در این قصه حتی بعد از نابودی بشریت، برای رباتی باعاطفه، همچنان باپرجاست.
۲. اینطور چیزها (All That Jazz)

سال اکران: ۱۹۷۹
کارگردان: باب فاسی
بازیگران: روی شایدر، سی.سی.اچ. پاوندر، ان راینکینگ
امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۷ از ۱۰۰
باب فاسی، بازیگر و کارگردان امریکایی، یکی از اعجوبهها و شخصیتهای مهم نمایش موزیکال در امریکا، ده سال پیش از مرگش در شصت سالگی، بر اثر ایست قلبی، یکی از بهترینهای فیلمهای دربارهی مرگ را ساخت. فیلم که تقریباً بر اساس زندگی خود فاسی ساخته شده، داستان یک طراح رقص و فیلمساز وسواسی معتاد به کاری را روایت میکند که در حال تدوین یک فیلم سینمایی و در عین حال ساخت یک نمایش موزیکال است.
فاسی در این فیلم آیندهاش را بر اثر فشاری که خودش بر خودش وارد کند، ترسیم میکند. چند سال پیش افاکس مینی سریالی دربارهی زندگی فاسی ساخت که نشان میدهد نبوغ او چطور در زندگی شخصی و کارش او را دچار مشکلاتی عدیده میکرد؛ البته آفرینش هنری خارق العاده که نتیجهاش نمایش موزیکالی همچون «شیکاگو» است.
در فیلم پیشگویانهی فاسی، قهرمان قصه که روی شریدر نقشاش را بازی میکند، در این جدال سخت دائمی در نقطهای افراطی میان شهوترانی، خلق هنر و مرگاندیشی با ایدهآلگرایی و مرگ دست و پنجه نرم میکند. و بدین ترتیب، باب فاسی زندگی خودش را، انسانی که نبوغ و استعدادش بزرگتر از زندگی بود، عریان بر پردهی سینما به تصویر میکشد و برایش جایزهی کن میبرد.
۳. عشق (Amour)

سال اکران: ۲۰۱۲
کارگردان: میشائیل هانکه
بازیگران: ژان-لویی ترنتینیان، امانوئل ریوا، ایزابل هوپر، لوران کاپهلوتو، کارول فرانک، دوروتا کولاک
امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۳ از ۱۰۰
به جز مرگاندیشان، همه هر روز و هر لحظه به مرگ فکر نمیکنند. از اساس، زندگی چنین اجازهای را به ما نمیدهد. اما مرگ یک عزیز بدون شک همهی ما را با مسئلهی مرگ بیشتر درگیر میکند. وقتی این عزیز، کسی باشد که تو سوگند یاد کرده باشی همهی عمرت را تا آخرین لحظه کنار او سپری کنی، این یادآوری بیشتر میشود بازی مریض زندگی با آدمی. میشائیل هانکه در این فیلم دربارهی مرگ و زندگی، این باتلاق اگزیستانسیالیستی را در قصهی زوج پابه سن گذاشتهای که مرد از همسر بیمار روبه مرگش عاشقانه مراقبت میکند، به تصویر کشیده است.
۴. کلئو از ۵ تا ۷ (Cléo from 5 to 7)

سال اکران: ۱۹۶۲
کارگردان: آنیس واردا
بازیگران: کرونی مارچاند، دومینیک داورای، میشل لوگران، دوروتی بلانک، آنتونی بورسیلر، خوزه لوئیس د ویلایونگا، سرژ کوربر، ژان چمپیون
امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۲ از ۱۰۰
این فیلم دربارهی مرگ و نومیدی، که قصهی کلئو، یک خوانندهی جوان خودمحور موسیقی پاپ، را در انتظار جواب آزمایش سرطانش روایت میکند. فیلم واردا، که به خاطر روایت در زمان حال و ساختارزدایی از شیانگاری زنان یکی از فیلمهای مهم موج نو به حساب میآید، یک روز از زندگی این قهرمان زن را که برای آگاهی از سرنوشت به سرغ فال تاروت هم میرود، به تصویر میکشد و هم درک ما از زمان را به بازی میگیرد و هم تجربهی زنانه.
کلئو که به تجربهاش به عنوان یک خواننده در جهان موسیقی پاپ شک دارد، دور تا دور پاریس را در پی آرامش از دوستان بیاعتنا و غریبههای دلسوز میچرخد. و در نهایت، یاد میگیرد که با خودش به صلح برسد و استقلال دوبارهی بدن و زندگیاش را، تا آنجا که قرار است ادامه باشد، به دست آورد.
۵. مرگ در ونیز (Death in Venice)

سال اکران: ۱۹۷۱
کارگردان: لوکینو ویسکونتی
بازیگران: دیرک بگارد، بیورن اندرسن، سیلوانا مانگانو، رومولو والی، مارک برنس
امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۷۰ از ۱۰۰
با توجه به اینکه سینمای ویسکونتی به شکوه و تجمل معروف است، درام تاریخی «مرگ در ونیز»، در واقع دومین قسمت «سهگانهی آلمان» او، موردی عجیب است. فیلم، بر اساس رمانی به همین نام نوشتهی توماس مان، در یکی از جادوییترین نقاط زمین که به شکل جهنم به تصویر کشیده شده است، میگذرد. ونیز این قصه با یک همهگیری وبا مواجه است و آهنگسازی که خود دارد با یک بیماری قلبی مرگبار دست و پنجه نرم میکند، قدم به این شهر حالا جهنمی میگذارد.
همانطور که آهنگساز قصه که به این شهر مرگ آمده تا در آرامش زندگی را بدرود گوید، تحت تأثیر زیبایی یک جوان قرار میگیرد. در این تقابل جوانی و مرگ، «مرگ در ونیز» تجربهای ناخوشایند و پریشانکننده را برای مخاطب رقم میزند که درکی ملموس و انگیزشی به وجود موقتی جسم ما دارد.
۶. شاید شیطان (The Devil, Probably)

سال اکران: ۱۹۷۷
کارگردان: روبر برسون
بازیگران: آنتوان مونی، تینا ایریساری، آنری دو موبلان، لِتیسیا کارکانو، نیکلا دوگی، رژیس آنریون، ژوفری گوسن، روژه اونورا
امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۷۹ از ۱۰۰
درام فرانسوی «شاید شیطان»، برندهی خرس نقرای جایزهی هیئت ویژهی داوران جشنوارهی برلین، تنها فیلم روبر برسون است که بر اساس یا اقتباس از اثر دیگری ساخته نشده است. اما همچون سایر آثار این فیلمساز با مفهوم مرگ سر و کار دارد. این فیلم، همچون سایر کارهای ویسکونتی با حال و هوای آثار داستایوفسکی، داستان پسر جوانی را روایت میکند که در مواجهه با جامعهی اطرافش به نومیدی و پوچگرایی مطلق برخورده است و دست به هر اقدامی میزند، نمیتواند با آن مبارزه کند. بنابراین تصمیم به خودکشی میگیرد.
۷. داستان یک روح (A Ghost Story)

سال اکران: ۲۰۱۷
کارگردان: دیوید لاوری
بازیگران: کیسی افلک، رونی مارا
امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۱ از ۱۰۰
به تصویر کشیدن بار روانی مرگ ناگزیر ما و این حقیقت که زندگی بعد از ما همچنان ادامه خواهد داشت، کار سختی است، اما این فیلم در مورد دنیای بعد از مرگ، یکی از تکاندهندهترین آثاری است که تا به حال به این موضوع پرداخته است. این درام ماوراطبیعی امریکایی قصهی مردی را روایت میکند که تبدیل به روح میشود و در خانهای که با همسرش در آن زندگی میکرده است، میماند. جردن آر منتقد معتقد است که تأثیر شکل روایی جالب توجه این قصه تا مدتها بر ذهن باقی میماند و «قصهی یک روح» موفق میشود از پس روایت حقیقت تلخ نامیرا بودن انسان در زندگی به مخاطب، مفهوم صلح و آرامش را هم القا کند.
۸. زیستن (Ikiru)

سال اکران: ۱۹۵۲
کارگردان: آکیرا کوروساوا
بازیگران: تاکاشی شیمورا
امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۸ از ۱۰۰
«زیستن» کوروساوا بیرحم است. فیلم، که تا اندازهای با الهام از نوولای محصول ۱۸۸۶ لو تولستوی، «مرگ ایوان ایلیچ» ساخته شده است، قصهی مردی مبتلا به یک بیماری کشنده را در توکیوی دیوانسالار روایت میکند. قهرمان این قصه مرد تنهایی است که سی سال شغل ادرای داشته، همسرش را از دست داده و پسر و عروسش که با او زندگی میکنند، انگار تنها به حقوق بازنشستگی او اهمیت میدهد.
او در این یکنواختی و گمنامی، حالا که در آستانهی مرگ است، میبیند که هیچ هدف خاصی در زندگی نداشته و با توجه به اینکه دیگر وقت زیادی هم ندارد، احتمالاً هرگز این هدف را کشف نخواهد کرد. اما اشکلی ندارد. کوروساوال نگاه تقریباً سکولاری را به زندگی بعد از مرگ به کار میبندد؛ یک میراث، هر چقدر کوتاه یا بدون هدف قبلی. همه زندگی میکنند. فقط عدهای کمی بیشتر از دیگران زندگی میکنند و عدهای کمی بیشتر از خودشان.
۹. زندگی و مرگ کلنل بلیمپ (The Life and Death of Colonel Blimp)

سال اکران: ۱۹۴۳
کارگردان: مایکل پاول، امریک پرسبرگر
بازیگران: راجر لایوسی، دبورا کار، آنتون والبروک، رولاند کالور، پاتریک مکنی، کارل جاف، آرتور ونتنر، فلیکس آیلمر، فردی مین، جان لوری، جان وارلی، والنتین دایل، کارل یافه، والی پچ
امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۷ از ۱۰۰
سینمای تکنیکالر پاول و پرسبرگر اغلب به مرگ پرداخته است، به طور ویژه در شاهکار «مسئلهی زندگی و مرگ» ( A Matter of Life and Death). اما «زندگی و مرگ کلنل بلیمپ» آن فیلمی است که قابلیت و ارزش بازگشت و بازبینی را دارد. این درام جنگی عاشقانه، که آن را یکی از بهترین فیلمهای بریتانیایی تاریخ سینما میدانند، داستان یک سرباز را در ارتش بریتانیا، از جنگ «بوئر» تا جنگجهانی دوم که به طور مرتب ترفیع میگیرد، روایت میکند.
در بازهی زمانی تقریباً سه ساعته، ما شاهد قصهی زندگی و عشقی هستیم که چنان فصیحانه و غمانگیز فرایند پیر شدن و عطش عشق را به تصویر میکشد که در پایان، مخاطب احساس میکند شاهد سیر زندگی خودش بوده، تا پیش از آن نقطهی پایان که در انتظار همهمان است.
۱۰. مالیخولیا (Melancholia)

سال اکران: ۲۰۱۱
کارگردان: لارس فون تریه
بازیگران: کیرستن دانست، شارلوت گنسبور، کیفر ساترلند، شارلوت رمپلینگ، الکساندر اسکاشگورد
امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۷۹ از ۱۰۰
انسان به خاطر آگاهی از مرگ خودش، نفرینشده است اما موهبت چگونه زندگی کردن و تطبیق خود با این حقیقت تلخ یا حتی به صلح رسیدن به آن را هم دارد. در «مالیخولیا» نویسنده و کارگردان لارس فون تریه و کریستن دانست بازیگر، زنی را به تصویر میکشند که این مهارت از او رخت بسته است، و هیچ چیز باقی نگذاشته است جز افسردگی متغیر و بعد کشنده.
این فیلم هنری درام آخرلزمانی حول زندگی دو خواهر میچرخد، که یکی پیش از برخورد سیارهای بیستاره به زمین، ازدواج میکند. «مالیخولیا» دومین قسمت از سهگانهی غیررسمی افسردگی و به گفتهی بسیاری از منتقدان بهترین قسمت آن است. مخاطبی که با حقیقت تلخ و دلخراش مرگ مواجه شده، با این فیلم و براشت بیپردهاش از مرگ ارتباط عاطفی برقرار کند.