10 سریال ترسناک برتر از عمارت جن‌زده‌ی بِلای تا سوپرنچرال

برای تجربه‌ی ترس و وحشت حتما لازم نیست وارد یک خانه‌ی جن‌زده شویم و هراس گوشه‌ و کنارهای تاریک و پر از خاطرات دردناکش را به جان بخریم، گاهی یک سریال ترسناک کافی است. در خانه بنشینیم، لم بدهیم، کنترل تلویزیونمان را دستمان بگیریم و یکی از بی‌شمار آثار ترسناک را ببینیم، تا ترس را در محیطی ایمن تجربه کنیم. ولی اگر دلمان بخواهد ترس‌های لذت‌بخشمان بیشتر ادامه داشته باشد، بهترین گزینه تماشای سریال‌های ترسناک است. سریال‌ها قصه‌ها و شخصیت‌های جذابی به ما ارائه می‌کنند که می‌توانند شب‌های مختلف همراهمان باشند و این آدرنالین دوست‌داشتنی آثار ترسناک را به جای دو ساعت، طی چندین ساعت در ما تزریق کنند.

سریال ترسناک «عمارت جن‌زد‌ه‌ی بِلای» (The Haunting of Bly Manor) به تازگی از نتفلیکس منتشر شده است و هواداران ژانر ترسناک احتمالا بعد از دیدنش به دنبال سریال‌های ترسناک مشابهی می‌گردند تا برای مدتی خودشان را سرگرم کنند.

۱۰. عمارت جن‌زده‌ی بِلای (The Haunting of Bly Manor)

سال‌های پخش: ۲۰۲۰
طراح سریال: مایک فلنگن
تعداد فصل و قسمت‌ها: ۹ قسمت
امتیاز IMDb به سریال: ۷.۸ از ۱۰
مایک فلنگن همیشه نشان داده است که بیش از هرچیزی، بیش از ترساندن مخاطب و شگفت‌زده کردنش، قصه، داستان و معما برایش مهم است.

بعد از سریال شدیدا موفق «عمارت جن‌زده‌ی هیل» انتظارها از فصل دوم این آنتولوژی که با بازیگرهای مشابه و خط داستانی و کاراکترهای متفاوت ساخته می‌شد، بالا رفته بود. مردم منتظر سریالی بودند که به همان اندازه ترسناک باشد و لحظات دلهره‌آور به یاد ماندنی خلق کند.

عمارت بلای از حیث ترسناک بودن چیزی کم ندارد، البته نسبت به عمارت هیل کمتر می‌ترساند و بیشتر در داستانش عمیق می‌شود. اگر با این پیش‌زمینه سراغ آن بروید، لذت فراوانی از این سریال ترسناک خواهید برد و با قصه‌ای تلخ و غم‌انگیز و تکان‌دهنده روبه‌رو می‌شوید که تأثیر عمیقی رویتان می‌گذارد. از همان دقایق اولیه، سریال مخاطب را دعوت می‌کند تا به شنیدن قصه‌ای بنشیند که قرار است درباره‌ی ارواح و بچه‌هایی در عمارتی بزرگ و ترسناک باشد، ولی هرچه جلوتر می‌رود با ماجرایی عاشقانه و تلخ مواجه می‌شویم که با صدای شنیدنی و گیرای راوی (کارلا گوجینو) که لحنی به‌شدت دراماتیک و جذاب دارد تعریف می‌شود و مخاطب را بیشتر و بیشتر درگیر قصه می‌کند.

۹. کارآگاه حقیقی – فصل اول (True Detective)

سال‌های پخش: ۲۰۱۴
طراح سریال: نیک پیزولاتو
تعداد فصل و قسمت‌ها: ۸ قسمت
امتیاز IMDb به سریال: ۹.۳
احتمالا خیلی‌ها با دیدن اسم این سریال در این فهرست عصبانی می‌شوند و می‌گویند «این که ترسناک نیست!». ولی کمی صبر داشته باشید.

اکثر فیلم‌های ترسناک سراغ موجودات ماورایی می‌روند، جن،‌ ارواح خبیث، شیطان، سربازان شیطان. ولی آیا تا به حال از خودتان پرسیده‌اید این موجودات تخیلی از کجا آمده‌اند و فلسفه‌ی وجودی‌شان چیست؟ چرا آدم‌ها مجبور شده‌اند قصه‌هایی درباره‌ی این موجودات وحشتناک خلق و برای هم تعریف کنند؟ جواب این سؤال‌ها در ذات سهمگین بشر نهفته است.

جنایت‌هایی که دور و برمان رخ می‌دهد، اخبار تکان‌دهنده‌ای که از کشته شدن فرزندی به دست والدینش می‌شنویم یا شکنجه و تجاوز و بی‌شمار جرم مهلک دیگری که در شهرهای مختلف دنیا در حال رخ دادن است، چه چیزی را به ما می‌گوید؟ جرم‌ها و جنایت‌هایی که بشر واقعی مرتکب می‌شود به قدری هیولاوار و تکان‌دهنده است که برای توجیه آن‌ها، دست به دامن شیاطین و اجنه شده‌ایم. که بگوییم این بی‌رحمی‌ها از بشر بر نمی‌آید و نیرویی ماورایی در کار است. و با بسط پیدا کردن این فکرها، داستان‌های ترسناک شکل گرفتند.

فصل اول کارآگاه حقیقی روی همین نکته دست گذاشت و قصه‌ای به غایت تکان‌دهنده تعریف کرد که تا مدت‌ها بعد از تماشایش هم در ذهنتان می‌ماند. اتمسفر گیرای سریال و بازی‌های درخشان متیو مک‌کانهی و وودی هارلسون همه در خدمت روایتی تلخ و ناراحت‌کننده از جنایت‌های هولناک بشری بود. با تماشای این سریال ترسناک می‌فهمیم که انسان ترسناک‌ترین هیولای دنیاست، و عمیق‌تر از هر داستان ترسناکی می‌ترسیم. چرا که آن قصه‌ها حداقل یک حاشیه‌ی امنی داشتند، می‌گفتیم «تخیلی» هستند و برای سرگرمی‌مان روایت شده‌اند. ولی ماجرایی که در کارآگاه حقیقی می‌بینیم ملموس است، مثل اخباری است که می‌شنویم، مثل واقعیت دور و برمان.

و ما از انسان‌هایی اطرافمان جمع شده‌اند راه فراری نداریم.

۸. بافی قاتل خون‌آشام‌ها (Buffy the Vampire Slayer)

سال‌های پخش: ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۳
طراح سریال: جاس ویدون
تعداد فصل و قسمت‌ها: ۷ فصل، ۱۴۵ قسمت
امتیاز IMDb به سریال: ۸.۲ از ۱۰
می‌گویند دبیرستان بهترین دوران زندگی است، ولی واقعا اینطور است؟ از هرکسی بپرسید خاطرات هولناکی از دوران مدرسه‌اش دارد. این سریال ترسناک خشم و سرخوردگی دوران دبیرستان را به صورت یک داستان خون‌آشامی ترسناک در آورد و ماجراهایی تعریف کرد که همه توانستند با آن ارتباط برقرار کنند.

ولی در کنار تمام ماجراهای خون‌آشامی و هیولاهای رنگارنگ سریال، تماشاگر به همراه بافی متوجه می‌شد که ترس و هراس اصلی در تجربیات غمگین و بد انسان نهفته است، در از دست دادن عزیزان و روبه‌رو شدن با حسرت‌های درونی.

داستان درباره‌ی دختری دبیرستانی به نام بافی سامرز بود که سعی داشت زندگی معمولی و بی‌حادثه‌ای داشته باشد، ولی سرنوشتش شکار خون‌آشام‌ها و هیولاهای دیگر بود.

۷. کانال صفر (Channel Zero)

سال‌های پخش: ۲۰۱۶ تا ۲۰۱۸
طراح سریال: نیک آنتوسکا
تعداد فصل و قسمت‌ها: ۴ فصل، ۲۴ قسمت
امتیاز IMDb به سریال: ۷.۲ ار ۱۰
هر فصل این سریال ترسناک داستان و ماجراها و شخصیت‌های متفاوتی را دنبال می‌کند، ولی همه در یک چیز مشترک هستند؛ تصاویر پر از خشونت و تاریکی و مرگ و هراس.

نیک آنتوسکا این سریال را براساس ماجراها و حکایت‌های ترسناک اینترنتی ساخت، نقل قول‌های وحشتناکی که کاربران اینترنت از همان سال‌های آغازین حضور این تکنولوژی در گوشه و کنار وب پیدا می‌کردند و خواب را از چشمشان می‌گرفت.

حکایت‌های اینترنتی نسخه‌ی مدرن افسانه‌های محلی هستند، همان قصه‌های ترسناکی که سینه‌به‌سینه نقل می‌شدند و از حضور جن و روح در حمام‌های قدیمی یا خانه‌های متروک و تیمارستان‌های مخروبه می‌دادند. و چون به لطف تکنولوژی، انواع و اقسام عکس و تصویر و سند جعل‌شده در کنارشان به چشم می‌خورد، ترس و وحشت و باورپذیری‌ آن‌ها بیشتر هم هست.

۶. پرونده‌های ایکس (The X-Files)

سال‌های پخش: ۱۹۹۳ تا ۲۰۰۲، ۲۰۱۶ تا ۲۰۱۸
طراح سریال: کریس کارتر
تعداد فصل و قسمت‌ها: ۱۱ فصل، ۲۱۷ قسمت
امتیاز IMDb به سریال: ۸.۶ از ۱۰
پرونده‌های ایکس یکی از موفق‌ترین سریال‌های ترسناک علمی-تخیلی و شاید بهترین سریال ترسناک تلویزیون بود، ولی در بین ماجراهای مربوط به پنهان‌کاری دولت در مواجهه با موجودات فرازمینی و معماهای حل‌نشده‌ی عجیب، تعدادی خط داستانی واقعا ترسناک هم روایت می‌کردند که بینندگان سریال هنوز هم از آن‌ها به عنوان تجربه‌ای وحشتناک یاد می‌کنند.

ولی اگر اپیزودهای ترسناک آن را هم در نظر نگیریم، ایده‌ی مرکزی پرونده‌های ایکس دست گذاشن روی ناشناخته‌ها بود، اتفاقاتی که توجیه نمی‌شوند. و کیست که نداند بزرگترین ترس همه‌ی ما انسان‌ها،‌ ترس از ناشناخته‌ها است؟ موجودات بیگانه‌ای که نمی‌دانیم از کجا آمده‌اند، وقایعی عجیب که با منطق روزمره‌مان نمی‌خوانند و باعث می‌شوند بنیان‌های فکری‌مان به هم بریزد. همه‌ی این‌ها یعنی بازی با ترس‌های عمیق بشری.

۵. عمارت جن‌زده‌ی هیل (The Haunting of Hill House)

سال‌ پخش: ۲۰۱۸
طراح سریال: مایک فلنگان
تعداد فصل و قسمت‌ها: ۱۰ قسمت
امتیاز IMDb به سریال: ۸.۷ از ۱۰
اقتباسی که مایک فلنگان از رمان کوتاه و تکان‌دهنده‌ی شرلی جکسون برای نت‌فلیکس ساخت خیلی زود تبدیل به یکی از محبوب‌ترین سریال‌های ترسناک دهه‌ی اخیر تبدیل شد.

داستان این سریال ترسناک در دو مقطع زمانی می‌گذرد و ماجرای خانواده‌ای را روایت می‌کند که با ورود به عمارتی قدیمی و بزرگ، زندگی‌شان برای همیشه عوض می‌شود و گذشته، حال و آینده‌شان را تبدیل به کابوسی تمام‌نشدنی می‌کند.

تمرکز فلنگان در اینجا هم بیش از هرچیز شخصیت‌ها، داستان و معما هستند و همین باعث تأثیرگذاری عمیق‌تر ماجرای سریال و وحشت‌هایش شده است. برای مخاطب مهم است که چه بر سر این خواهرها و برادرها و این خانواده می‌آید و با علاقه‌ی زیاد، داستانشان را در طول زمان‌های مختلف دنبال می‌کند. و معمای جذابی که در قصه جریان دارد هم موجب می‌شود قسمت به قسمت به دنبال پیدا کردن جواب سؤال‌هایمان جلو برویم.

۴. هانیبال (Hannibal)

سال‌های پخش: ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۵
طراح سریال: برایان فولر
تعداد فصل و قسمت‌ها: ۳ فصل، ۳۹ قسمت
امتیاز IMDb به سریال: ۸.۵ از ۱۰
عجیب است که سریالی به خوبی هانیبال که تصاویر خیره‌کننده و اتمسفر تکان‌دهنده‌اش بینند‌ه‌ها را هر قسمت مجذوب خودش می‌کرد و برای بعضی بهترین سریال ترسناک لقب گرفته بود، کارش به کنسلی رسید. اقتباس برایان فولر از رمان‌های توماس هریس جان تازه‌ای به هانیبال لکتر آدمخوار بخشید و مدس میکلسن درجه‌یک و دوست‌داشتنی اجرایی قدرتمند و مهیب به نمایش گذاشت تا همه در کنار آنتونی هاپکینز، نسخه‌ی دیگری از این روانشانس پیچیده و ترسناک در ذهنشان داشته باشند.

این سریال تمام مؤلفه‌هایی که طرفداران ژانر ترسناک و معمایی و جنایی دوست دارند را در خودش جای داده بود. قتل‌ها را شبیه هنرهای تجسمی به نمایش می‌گذاشت و با موسیقی و جذابیت‌های بصری منحصر به فردش تجربه‌هایی به یاد ماندنی برای مخاطب خلق می‌کرد.

۳. منطقه‌ی گرگ‌ومیش (The Twilight Zone)

سال‌های پخش: ۱۹۵۹ تا ۱۹۶۴
طراح سریال: راد سرلینگ
تعداد فصل و قسمت‌ها: ۵ فصل، ۱۵۶ قسمت
امتیاز IMDb به سریال: ۹.۰ از ۱۰
منطقه‌ی گرگ‌ومیش سریالی بود که همه چیز را تغییر داد و دید مردم را نسبت به ژانر زیر و رو کرد؛ شاید بهترین سریال ترسناک. تماشای هر قسمت این سریال ترسناک در آن سال‌ها مثل سفری بود به بعدی دیگر، به جهانی تازه و غریب.

این سریال انبوهی قصه و ماجرا به مخاطبانش ارائه می‌کرد که هم ترسناک و تأثیرگذار بود و هم تفکر برانگیز. از اپیزود «بقیه کجا هستند؟» که درباره‌ی آخرالزمانی هسته‌ای بود گرفته تا داستان‌هایی مثل حمله‌ی موجودات بیگانه، منطقه‌ی گرگ‌ومیش چهار دهه قبل از دوران طلایی تلویزیون چیزی را به مخاطبان معرفی کرد که برای همه تازگی داشت و تا سال‌های سال ماندگار ماند.

در سال ۲۰۱۹ جردن پیل کارگردان فیلم‌هایی مثل «برو بیرون» و «ما» نسخه‌ی جدیدی از این سریال را بازسازی کرد که نشان می‌داد هنوز و بعد از همه‌ی این سال‌ها، تأثیرش را از دست نداده است.

۲. مهمانخانه‌ی بیتس (Bates Motel)

سال‌های پخش: ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۷
طراح سریال: آنتونی کیپریانو، کارلتون کیوز، کری ارین
تعداد فصل و قسمت‌ها: ۵ فصل، ۵۰ قسمت
امتیاز IMDb به سریال: ۸.۲ از ۱۰
سرگذشت تلخ و تکان‌دهنده‌ی نورمن بیتس، قاتل معروف فیلم «روانی» هیچکاک.

در این سریال ترسناک با نورمن جوان و نسبتا معصومی آشنا می‌شویم که انگار آزارش به یک مورچه هم نمی‌رسد، ولی درونش دنیایی از خشم فروخرده و آسیب‌های روانی دیوانه‌وار جمع شده ست که هر لحظه خطر فروپاشی آن حس می‌شود.

تماشای مهمان‌خانه‌ی بیتس از چند جهت عجیب است. اول اینکه همگی از ماجرای روانی با خبریم (سریال هم به خوبی با این انتظار مخاطب بازی می‌کند و غافلگیری‌های به شدت جذابی در فصل آخر گنجانده) و می‌دانیم قرار نیست قصه‌ی نورمن بیتس (فردی های‌مور) و مادرش (ورا فارمیگا) به سرانجام خوشی ختم شود. شبیه تماشای یک تراژدی است که شکل و شمایل یک درام خانوادگی را دارد و مدام به مخاطب این حس را می‌دهد که قرار است اوضاع این مادر و پسر درست شود و زندگی خوب و خوشی را داشته باشند. ولی هم ما و هم خود نورمن و مادرش می‌دانند که خبری از پایان خوش نیست.

شخصیت به شدت پیچیده‌ و چندلایه‌ی نورمن و بازی درخشان فردی های‌مور کارهای عجیبی با این سریال کرده است. در ظاهر با پسری طرف هستیم که چهره‌ای مهربان و دوست‌داشتنی دارد و دلتان می‌خواهد همیشه حالش خوب باشد، ولی وقتی شخصیت دوم او یعنی «مادر» از منجلاب آزار و ترس و وحشت درونی او بیرون می‌آید، با قاتلی خطرناک و هوشمند طرف می‌شویم که برای محافظت از رابطه‌ی عمیق و مستحکم نورمن و مادرش حاضر است هرکاری بکند.

آنسوی ماجرا ورا فارمیگا هم حیرت‌انگیز ظاهر شده است و در هر دوی نقش‌هایی که بازی کرده (مادر واقعی و مادری که نورمن در ذهنش می‌بیند) مخاطب را شوکه می‌کند. نگرانی‌ها و مهربانی‌های مادر واقعی و پیوند عمیقی که با پسرش دارد از تلخ‌ترین ماجراهای سریال است، و کاراکتر مادر خیالی و ذهنی،‌ شخصیتی است که هم شوخ و بامزه است و هم هولناک و خطرناک و کنترل‌ناپذیر.

۱. سوپرنچرال (Supernatural)

سال‌های پخش: ۲۰۰۵ تا ۲۰۲۰
طراح سریال: اریک کریپکی
تعداد فصل و قسمت‌ها: ۱۵ فصل، ۳۲۷ قسمت
امتیاز IMDb به سریال: ۸.۴ از ۱۰
درباره‌ی سریالی که این همه سال ادامه پیدا کرده است و هوادارانش را از دست نداده و هنوز هم ایده‌های بکر و جذاب دارد و از پا نیفتاده چه می‌توان گفت؟ ۱۵ سال چیز کمی نیست، ۱۵ سال ایده پردازی، شخصیت سازی، و حفظ مخاطب. در زمانه‌ای که سریال‌ها چپ و راست به خاطر ریزش مخاطب کنسل می‌شوند و کنار می‌روند، سوپرنچرال این همه سال خم به ابرو نیاورد و حتی دوران کرونا را هم پشت سر گذاشت و در روزهای پرریسک کووید ۱۹ چند قسمت پایانی آخرین فصلش را ضبط کردند و تا چند هفته‌ی دیگر طرفدارانش باید برای همیشه با ماجراهای سم و دین و کستیل خداحافظی کنند.

دین و سم وینچستر دو برادری هستند که زندگی‌شان از همان کودکی دچار چالش‌های عجیبی شد. موجودی شیطانی مادرشان را به قتل رساند و از همان لحظه زندگی پدرشان وقف شکار شرارت‌های زمین و آسمان شد و هرچه جلوتر رفتند، قتل مادر و زندگی خانوادگی‌شان ابعاد پیچیده‌تری پیدا کرد. فهمیدند همه چیز عمیق‌تر از چیزی بود که در ابتدا می‌پنداشتند و رابطه‌ی برادری آن‌ها فقط یک برادری ساده نبوده و برنامه‌های عظیمی برایشان ریخته‌اند که تا خلقت بشر و فرشتگان مقرب هم می‌کشید.

در سوپرنچرال هر نوع موجود باستانی و هیولاها و ارواح خبیث که فکرش را بکنید هست. خیلی‌هایشان را می‌شناسید، خیلی‌هایشان را هم تا به حال ندیده‌اید و با دیدن این سریال ترسناک می‌فهمید چه عقبه و ابهتی دارند. هر فصل خط داستانی مشخصی دارد و در کنارش قسمت‌های جداگانه‌ای می‌بینیم که سم و دین به سبک سریال‌های معمایی، به بررسی پرونده‌ای ماورایی می‌پردازند تا موجودی شیطانی که زندگی مردم را مختل کرده است را نابود کنند. خط اصلی داستان سوپرنچرال در طول این ۱۵ سال به طرز عجیبی منسجم و درست جلو رفته است و با فصل آخر و افشاگری‌هایی که تا به اینجا دیده‌ایم، می‌فهمیم چقدر همه چیز از همان اولین قسمت با برنامه نوشته ‌شده است و چقدر نویسندگان سریال برای قصه‌شان، و مخاطب‌ها ارزش قائل‌اند.

این سریالی است که با عشق و علاقه ساخته شده است. از بازیگران گرفته تا عوامل پشت دوربین، پیوند عاطفی عمیقی با مجموعه دارند و حسابی به فکر هوادارانشان هستند و چیزی را سرسری نمی‌گیرند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

یونترنت
یونی گیفت
اکانت
فروشنده شو
تماس با ما